بهاربهار، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

هدیه ای از طرف خدای مهربون

بهار یک دنیا عشق

سلام  فردا قراره بهار کوچولو با مادربزرگ مهربونش بروند درمانگاه  امیدوارم زیاد دخمل بابایی رو اذیت نکنند هروقت از سر کار میام با یک دنیا شوق میام بالاسرش تا حرف میزنم یا میخنده یا چشمهاشو باز میکنه الهی بابایی  فدات بشه  خدایا شکر حال مامانش هم خوبه و خوبتر هم میشه
3 ارديبهشت 1390

ده روز زندگی با بهترین بهار دنیا

خب امروز روز 10 است به سلامتی مامان بهار خانم رفتند استحمام کردند خدایا شکر حال هر دوتایشون خیلی خوبه  بهار خانم هم همش میخوره و میخوابه  نمیدونید وقتی توی خواب که دارم نگاهش میکنم یک دفعه میخنده  چه حالی پیدا میکنم خدایا به همه کسایی که دلشون بچه میخواهد قسمتشون فرما  امین بهار نی نی مامان و باباش  خیلی خیلی ناز داره  الهی باباش فداش بشه
2 ارديبهشت 1390

یک هفتگی بهار کوچولوی ما

سلام دیروز یک هفتگی بهار کوچولو بود با  مامان بزرگ و بابابزرگ علی رفتند دکتر   خدایا شکر همه چیز خوب بود قربونش برم  خدایا شکر همه چی ارومه من .....نه....... ما چقدر خوشبختیم  خدایا  به همه عنایت فرما فرزند داشته باشند
1 ارديبهشت 1390